ره آوران سرزمین نور
دل نوشته هایی از سرزمین نور
جمعه 1 آبان 1390برچسب:, :: 20:47 :: نويسنده : حامد
چند روز پیش از شلمچه، قطعه ای از بهشت که شهدا برای موندنم تو اونجا اشکمو دراوردن برگشتم.
دلم خیلی گرفته واسه لحظه به لحظه حضورم در کنارشهدا، جایی که خیلی حرفا واسه گفتن داری و غروبش خیلی غم انگیزه و به یاد می مونه، جایی که بوی چادر خاکی مادرمون فاطمه ی زهرا(س)رو میتونی استشمام کنی ،
جایی که وقتی رو خاکش می شینی باهات انس می گیره و آرامش خاصی تمام وجودتو می گیره، جایی که خیلیا غروب شلمچه اونجا بودن و موقع برگشت نمی تونستن دل بکنن گویی پاها توان راه رفتن ندارن،
جایی که دوس نداری با کفش رو خاکش پا بذاری،جایی که کربلای ایرانه و مشهدالرضای شهدا، آرزوی هممونه که یه روزی بریم حرم اربابمون یاحرم امام رضا(ع).
به شلمچه که میرسی وقتی از اتوبوس پیاده میشی و پاتو رو خاک شلمچه میذاری سریع میری کنار فنس ها یا رو به کربلا می شینی و شروع می کنی به درد و دل کردن با شهدا،
آخه شلمچه نزدیکترین خط مرزی به کربلاست و حدود ۲ ساعت و نیم با کربلا راه داره یه زیارت عاشورا میخونی و از همون جا با اشک چشم یه سلام به امام حسین (ع) میدی و بهش میگی آقا جون درسته دعوتم نکردی بیام کربلا و بین الحرمینتو ببینم ولی اومدم کربلای ایران و بوی کربلاتو احساس میکنم و اینو مدیون لطف خدا و دعوت شهدامیدونی... خلاصه اینارو گفتم تا بدونی کجا بودیم، و انشاا... عزیزانی که تا حالا نرفتن بدونن به چه مکان مقدسی میرن...
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
نظرات شما عزیزان:
سلام خخخخخخخخخخخیلی وبلاگ جالبیه...
خیلی دوست دارم تبادل لینک کنیم... اگه مایلید اعلام کنید... اللهم الرزقنا توفیق الشهادت
درباره وبلاگ به وبلاگ ره آوران سرزمین نور خوش آمدید... آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |